شعر
ارسال شده در
88/9/12:: 10:18 صبح
توسط حامد امینی
هیچ کس منتظر خواب تو نیست
که به پایان برسد
لحظه ها می آید
روزها می گذرند
و تو در قرن خودت می خوابی
هیچ کس نیست ما را برساند به قطار دگران
مگر اندیشه و علم
مگر انگیزه و عشق و تقلّا و تلاش
بخت از آن کسی است که مناجات کند با کارش
و در اندیشه یک مسئله خوابش ببرد
و ببید در خواب حل یک مسئله را
باز با شادی یک مسئله بیدار شود
کلمات کلیدی : شعر
» نظر